بسیاری از ما سفر مراقبت را با نگهداری از پدر و مادر سالمندمان شروع میکنیم یا همسری در خانه داریم که بر اثر بیماری یا کهولت سن به یاری ما نیاز پیدا میکند. گاهی ممکن است تصمیم بگیریم قهرمان زندگی خود را به خانه سالمندان منتقل کنیم که در این شرایط نیز، سفر مراقبتی ما تمام نمیشود چراکه با عیادت و حمایتهای عاطفی که از او داریم زمان خود را سپری میکنیم و مانند گذشته به حضورش عادت میکنیم. اما سرانجام ما ابرقهرمانها، با از دست دادن قهرمان زندگیمان، دچار یاس، ناامیدی و سردرگمی میشویم. در این شرایط باید بهخاطر داشته باشیم که همچنان افرادی در خانواده و اطراف ما هستند که به حضور ما نیاز دارند.
افرادی که هنگام فوت والدین احساس آسودگی میکنند لزوماً فرزندان بیمهری نیستند. در واقع کاملاً برعکس است. هیچ کدام از ما نمیخواهیم شاهد رنج کشیدن کسی باشیم که با تمام وجود دوستش داریم. اما ممکن است نگاه اکثریت جامعه ما را در شرایط ناراحتکنندهای قرار دهد، به گونهای که شاید فکر کنیم با پذیرفتن پایان سفر مراقبت، مورد قضاوت منفی دیگران قرار خواهیم گرفت. از دست دادن قهرمان زندگی میتواند یکی از بزرگترین غمهای زندگی ما ولی توأم با آسودگی خاطر باشد. در نهایت با وجود هر احساسی باید بپذیریم که زندگیمان دچار تغییر شده است.
قدم برداشتن در مسیر زندگی جدید و پذیرفتن شرایط پیش آمده بعد از فوت قهرمان زندگی برای هر کس و بسته به روحیات و میزان وابستگی او متفاوت است. برای پذیرفتن آسانتر این موضوع نیاز داریم نگرشمان را تغییر دهیم و گاهی از اطرافیان درخواست کمک کنیم. در ادامه با چند تکنیک که پذیرش این شرایط دشوار را برایمان سادهتر میکند آشنا میشویم:
اگر عزیز ما در آخرین مراحل زندگی خود از خدمات مراکز نگهداری از سالمندان استفاده میکرده، میتوانیم از همدردی و تجربهی کارکنان این مراکز استفاده کنیم. دریافت مشاوره نیز میتواند در مواجه با درونیترین احساسات و غمی که حس میکنیم بسیار مفید باشد.
هر گونه احساس گناه در مورد مسائل قدیمی که میتوانستیم متفاوت انجام دهیم را رها کنیم. هیچ کدام از ما کامل نیستیم. اگر افکار آزاردهندهای داریم که نمیتوانیم از دست آنها خلاص شویم، بهتر است نامهای به عزیز از دست رفتهی خود بنویسیم و از او عذرخواهی کنیم. سپس فرض کنیم که عذرخواهی ما پذیرفته شده و نامه را پاره کنیم. اینگونه میتوانیم خود را ببخشیم.
باید ترکیب ناراحتکنندهی غم و آسودگی را پذیرفته و بابت آن خودمان را سرزنش نکنیم. بسیاری از ما مراقبان آرزو میکنیم که درد و رنج قهرمان زندگیمان پایان یابد و به دنبال آن اضطراب، استرس و خستگی ناشی از مراقبت روزانهمان نیز به اتمام برسد. طبیعیست که وقتی زمان آن فرا میرسد احساس آسودگیخاطر خواهیم کرد. باید در نظر بگیریم که احساس آسودگی پس از پایان یافتن مراقبت، بخشی از ماهیت مسئولیتیست که بر عهده گرفتهایم. یادآوری اینکه تا آخرین لحظه همهی نیازهای قهرمان زندگی خود را برآورده کردهایم بهترین راه برای دور کردن احساس گناه است.
سعی کنیم خاطرات شیرینی که با قهرمانمان داشتهایم را حفظ کنیم و خاطرات تلخ را از ذهنمان پاک کنیم. انجام این کار برای بسیاری از ما چالش بزرگی محسوب میشود. به ویژه برای ما ابرقهرمانهایی که سالها با بیماری آلزایمر عزیزانمان درگیر بودهایم. در صورتی که در گذشته با بدرفتاری از سمت سالمندمان روبرو شدهایم، آنها را ببخشیم و به زندگی خود ادامه دهیم. در صورت نیاز میتوانیم با یک مشاور صحبت کنیم تا به ما در فراموشی خاطرات آزار دهنده کمککند .
زمانی که مرحلهی سوگواری را پشت سر گذاشتیم، میتوانیم مسیر مراقبت خود را با فعالیتهای داوطلبانه، ادامه دهیم. انجام امور داوطلبانه در مراکز مربوط به سالمندان میتواند تسکیندهندهی خوبی باشد یا برعکس آن عمل کنیم و زمان خود را با کودکان سپری کنیم. مشاهدهی جنب و جوش کودکان، به ما یادآوری میکند که زندگی همچنان جریان دارد.
میتوانیم تجربیات مراقبتی خود را با دیگر ابرقهرمانها به اشتراک بگذاریم. به خاطر داشته باشیم، صبر، شکیبایی و عطوفتی که در مسیر مراقبت بدست آوردهایم را حفظ کنیم و در دیگر ابعاد زندگی بهکار گیریم. راههای زیادی برای به اشتراک گذاشتن بینش و تجربیاتی که نسبت به سالمندان به دست آوردهایم وجود دارد فقط کافیست که جایگاه خود را پیدا کنیم.
ما ابرقهرمانها، مانند تمام مراحل مراقبت، در مرحله پس از پایان مراقبت نیز نباید نیازهای خود را نادیده بگیریم. به خود اجازه غصه خوردن و سوگواری دهیم و از پیشنهاد دیگران برای کمک استقبال کنیم. مسلماً هر کدام از ما روشهای منحصر بفردی برای مدیریت احساساتمان داریم اما میتوانیم از راهکارهای یاد شده برای رسیدن به آرامش بیشتر استفاده کنیم.
غم از دست دادن قهرمان زندگی میتواند تجربهی یکی از رنجهای بزرگ برای ما باشد. با این حال باید احساسات خود را کنترل کرده و اجازه ندهیم غم از دست دادن عزیزمان ما را در معرض افکار منفی مثل عذاب وجدان یا مقصر دانستن خود قرار دهد. همچنین نباید بابت پذیرفتن پایان مراقبت و احساس آسودگی ایجاد شده، خود را مورد قضاوت قرار دهیم. در این دوران میتوانیم با فراموشی خاطرات تلخ گذشته و به یادآوری خاطرات شیرین، درد خود را تسکین داده و احساس آرامش بیشتری کنیم. اگر همچنان از نعمت داشتن پدر و مادر در زندگیمان برخوردار هستیم، میتوانیم برای بهتر گذراندن وقتمان با این عزیزان مقاله فعالیتهای مشترک با قهرمان زندگی را در وبسایت ایزی لایف مطالعه کنیم.
نظرات کاربران
مهسا
من هم قهرمان زندگیم رو از دست دادم گذر از مرحله سوگواری خیلی سخته… من بعد از مرگ عزیزم دو روز در هفته یوگا میکنم خیلی بهم کمک کرده تا با این غم کنار بیام.
ایزی لایف
مهسا عزیز
قطعا از دست دادن قهرمان زندگی تجربهی دردناکی است، خوشحالیم که با آگاهی به شرایط از این مرحله عبور کردین.